سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بن باز :فراخواندن اموات شرک به خداست اما توسل به خداوند از طریق متوسل شدن به مرده ها وطواف آنان ونذر برای صاحبان آن قبور خود انداختن به آستانه آنها جهت ادای نیاز وگشایش مشکلات توسل مشروع نبوده بلکه   ،شرک وکفراست اما توسل عمر به ابن عباس شرک نیست چون توسل زنده به زنده است،انسانی که از عقل سلیم بر خوردار است ممکن نیست بتواند اثبات نماید که فرد مرده بعد از مرگ بتواند سود برساند،چگونه ممکن است مرده دارای حیات بعد از مرگ باشد؟

جواب:

در هیچ جا فراخواندن اموات شرک به خدا نبوده درجایی شرک است که ما آنها را هم طراز با خدا بدانیم درحالی که ما آنها را بندگان خداوند می دانیم.

ولی بندگان عادی نمی دانیم بلکه بندگان خاص خداوند می دانیم واز آنها می خواهیم تا حاجت ما را از خدا وند بخواهند.

 درضمن ما اموات را نمی خوانیم زیرا طبق آیه ذیل :

((وَلاتقولوالِمَن یُقتَلُ فی سَبیلِ اللهِ اَمواتٌ بل اَحیاءٌ وَلکِن لا تَشعُرونَ))

به کسانی که در راه خدا می میرند مرده نگوید بلکه زنده اند ونزند پروردگار رزق می گیرند(بقره/154)

 ما افرادی را می خوانیم که در راه خدا جان داده اند وزندگی خودرا وقف اسلام کرده اند وهیچ مزدی هم نمی خواهند.

در این قسمت سوالی پیش می آید که شاید مقصود از این زندگی زندگی مجازی است نه زندگی حقیقی؛ یعنی مقصود قرآن این است که نام شهدا زنده است و به اصطلاح فلاسفه جدید وجود فی نفسه شان مرده است ولی وجودشان در دل زنده است .

البته این یک تعبیر مجازی است که در مواردی به کار می رود ، مثل اینکه حافظ در اشعارش می نویسد:

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

                                       ثبت است برجریده عالم دوام ما

ویاسعدی می گوید:

سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز          مرده آن است که نامش ز نکویی نبرند

خلاصه اینکه حیات مجازی با آیه قرآنی جور در نمی آید زیرا درآیه آمده((ولکن لا تشعرون))اگر مقصود نام آنها زنده است پس مردم هم کاملا می دانند که نام شهدا زنده است. اما قرآن نوعی از زندگی را بیان می کند به مردم می گوید : واقعا زنده اند ولی شما درک نمی کنیدبعلاوه آیه دیگری قرینه این آیه هست که دیگر هیچ گونه شکی برزندگی حقیقی شهدا ندارد وآن این است:((ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون *فرحین بما اتیهم الله من فضله ویستبشرون با لذین لم یلحقوا بهم)) (آل عمران/170)

 

در ضمن مکالمه با اموات از پیامبر خبری رسیده که :« بعد از اتمام جنگ بدر پیامبر  دستور دادند کشته های مشرکان را درچاهی بریزند ووقتی اجساد آنان درمیان چاه ریخته شد پیامبر آنان رایک به یک به نام صدا زدوگفت :ای عتبه ،ای شیبه،ای امیه،ای ابوجهل،.....آیا آنچه راکه پروردگار به شما وعده داده بود به حق وحقییقت یافتید .درآن زمان گروهی از مسلمانان به پیامبر گفتند :آیا کسانی که مرده اند را صدا

می زنیدحضرت فرمود:وماأنتم بأسمع منهم....شما ازآنها شنواتر نیستی»(صحیح بخاری،محمدبن اسماعیل،ج5،ص97-110وصحیح مسلم، مسلم بن حجاج نیشابوری ،ج4،ص77وسنن نسائی،ج4،ص89-90 ومسند احمدبن حنبل، احمد بن حنبل شیبانی ج2،ص131)                                          

علاوه بر روایات آیات قرآن هم بر مکالمه با اموات به صورت صریح پردخته اند که به ببان آنها می پردازیم:

الف)داستان حضرت صالح:

از آیاتی که به سخن با مردگان گواهی می دهد آیات مربوط به هلاک قوم حضرت صالح است:

((فعقروا الناقه وعتوا عن أمر ربهم وقالوا یا صالح ائتنا بما تعدناان کنت من المرسلین))

((شتر را پی کردند واز دستور پروردگارخود سرپیچی کردند وگفتند :ای صالح ! اگر پیامبر هستی ،عذابی که به ما وعده می دهی بیاور))

((فأخذتهم الرجفه فاصبحوا فی دارهم جاثمین))

((پس زلزله ای آنان را فرا گرفت ودر خانه های خویش بی جان افتادند))

((فتولی عنهم وقال لقد ابلغتکم رساله ربی ونصحت لکم ولکن لا تحبون الناصحین))(اعراف/77-79)

((آنگاه ازآنان دوری نمود وگفت :ای قوم ،من پیام های خداوند را به شما رسانیدم وشمارا اندرز دادم ،ولی شما ناصحان را دوست نمی دارید))

درمفاد آیات سه گانه دقت کنید :

آیه نخست، حاکی از آن است که قوم صالح ،از اوعذاب الهی در خواست کردند.

آیه دوم بیان می کند که عذاب الهی فرا رسید وهمه آنان را نابود کرد

سرانجام آیه سوم حاکی است که حضرت صالح پس از مرگ ونابودی آنان را با جمله((یا قوم))مورد خطاب قرار داد و گفت :من پیام های الهی را رسانیدم ولی شما نصیحت گویان را دوست نمی دارید.

گواه روشن بر اینکه حضرت صالح پس از نابودی باآنان سخن گفته ،سه چیز است:

1.چینش وترتیب آیات به شکلی که گفته شد.

2.حرف((فا)) درتلفظ ((فتولی)) که دالّ بر ترتیب است، یعنی پس از نابودی آنان ، ازآنها روی برتافت وبه آنها چنین گفت: من پیام های پروردگارم رابه شما رساندم.

3. جمله((ولکن لاتحبون الناصحین))می رساند که آنان چندان در عناد وشقاوت فرورفته بودند که پس از مرگ نیز افراده پند ده واندرزگو را دوست نمی داشتند.

ظاهرآیه این است که اوبا ارواح امت خود به طور جدّی سخن می گوید وآنان را مورد خطاب قرار می دهد واز عناد مستمرّ آنان که پس از مرگ با آنان همراه بود خبر می دهد، ومی گوید: هم اکنون نیز ناصحان رادوست نمی دارید

ب)پیامبر با ارواح انبیا سخن می گوید:

((وسئل من ارسلنا من قبلک من رسلنا اجعلنا من دون الر حمن الهه یعبدون))(زخرف/45)

   ((از پیامبران پیشین بپرس آیا غیر از خدای رحمان،خدایی قرار دادیم که مورد پرستش قرار گیرد))

 ظاهرآیه این است که پیامبر می تواند با پیامبران گذشته ، که درجهان دیگر به سر می برند ،تماس گرفته واز آنان موضوع وارد در آیه را بپرسد، ازطرفی،تا زمانی که دلیل عقلی بر امتناع سوال از آنان گواهی ندهد، ما حق نداریم دست از این ظاهر برداریم.

 






تاریخ : شنبه 94/10/12 | 10:23 صبح | نویسنده : سرباز ولایت | نظرات ()
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.