سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فلسفه سکوت مولا علی (علیه السلام) در حوادث پیش آمده پس از وفات پیامبر (ص)

1- کمی یاران و بی وفایی دوستان ( خطبه های 3 و 26 و 217)

2- یاوری جزء اهل بیت نداشتن ( خ 26 و 217)

3- راضی به کشتن اهل بیت نبودن ( خ 26 و 217)

4- یاری اسلام و طرفدارانش در آن شرایط ( خ 74 و نامه 62)

5- از بین رفتن آشوب و غوغا و استقرار یافتن دین برادرش محمد (ص) (خ 74 و نامه 62)

6- آگاهی داشتن از علوم پنهان و حوادث آینده ( خ 5)

7- راضی و تسلیم بودن در برابر خواسته های خدای سبحان ( خ 37)

8- عمل به عهد و پیمان با پیامبر ( خ 37)

توضیحات :

همانطور که همه می دانند در دلاوری و شجاعت کسی نبود که به پای حیدر کرار ، علی مرتضی علیه السلام برسد و باز همه می دانید که مولا چگونه در نهایت شجاعت در قلعه خیبر را از جا کند و پیروزی را نصیب مسلمین کرد...گرفتن حق مسلم خود یعنی ولایت و خلافت مسلمین برای حضرت کاری نداشت. اما موانع زیادی در سر راه ایشان قرار داشت ! در خطبه 26 مولا می فرماید:

«... پس از وفات پیامبر و بی وفایی یاران ، به اطراف خود نگاه کرده ، یاوری جز اهل بیت خود ندیدم که اگر مرا یاری کنند کشته خواهند شد...»

ببیند غاصبان چه شرایطی را بوجود اورده اند که اگر مولا حق خود را می گرفت انها به اهل بیت او که مدام مورد سفارش پیامبر بودند رحم نمی کردند و انها را می کشتند ! ( سبحان الله)

از دوستان اهل سنت می خواهم کمی انصاف به خرج دهند ، کدامیک از شما حاضرید به پست و مقام مهمی برسید ولی در مقابل خانواده و عزیزترین کسان خود را از دست بدهید !!!!

وقتی مولا با صراحت می گوید اگر مرا یاری کنند کشته خواهند شد ، پس حق دارد دست از خلافتش بکشد و اگر شما هم جای ان بزرگوار بودید همین کار را می کردید اگر چه نیرومندترین و قوی ترین مرد زمین بودید...

اما مهم ترین دلیل سکوت مولا از حق مسلمش « حفظ وحدت میان مسلمین و استقرار یافتن دین نوپای برادرش حضرت محمد (ص) » بود که صراحتا ان را در نامه 62 نهج البلاغه ( نامه به مالک اشتر) بیان می کند !

همانطور که می دانید مولا علی (ع) دشمن زیاد داشتند و اکثر کفار و مشرکین از لبه شمشیر عدالت گستر ایشان گذشته بودند و خیلی از مشرکینی که از ترس شمشیر اسلام اورده بودند کینه ان جناب را در دل داشتند !

به همین دلیل پیامبر (ص) به مولا علی (ع) فرمود((: امت از تو کینه ها در دل دارند و زود است بعد از من به تو خدعه نموده و آنچه در دل دارند، ظاهر سازند. من تو را امر می نمایم به صبر و تحمل تا خداوند تو را جزا و عوض خیر عنایت فرماید))

زمانی که خلافت غصب شد، اگر مولا حق خود را با شمشیر و جنگ می گرفت ، جنگ داخلی راه می افتاد و به دلیل کمی یاران مولا علی (ع) و زیادی دشمنان و منافقان و مسلمانانی که از ترس شمشیر، اسلام اورده بودند و کینه او را به دل داشتند ، فرصت را مناسب دیده و جنگ داخلی راه می افتاد و دین از بین می رفت و این نهایت آرزوی دشمنان اسلام و پیامبر (ص) بود که مولا این مطلب را در نامه 62 به مالک بیان می کند که : من دست باز کشیدم تا انجا که دیدم گروهی از اسلام بازگشته، می خواهند دین محمد را نابود کنند، پس ترسیدم که اگر اسلام و طرفدارانش را یاری نکنم رخنه ای در ان بینم یا شاهد نابودی ان باشم که مصیبت ان بر من سخت تر از رها کردن حکومت بر شماست،که کالای چند روزه دنیاست ...

پیامبر این موضوع را به خوبی می دانست و به همین دلیل به مولا علی (ع) فرمود: اگر در امر حکومت، کار به جدال و خونریزی کشانده شد ، سکوت کن.

سکوت نکردن مولا مساوی بود با یک جنگ داخلی بزرگ و از بین رفتن دین ! به همین خاطر مولا با نهایت بزرگواری از حق مسلم خود گذشت و خود را فدای بقای اسلام کرد و فرمود : پس از ارزیابی درست ، صبر و بردباری را خردمندانه تر دیدم. پس صبر کردم در حالی که گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود ...





تاریخ : سه شنبه 94/11/13 | 11:52 صبح | نویسنده : سرباز ولایت | نظرات ()
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.